معنی هم خوانی

لغت نامه دهخدا

هم خوانی

هم خوانی. [هََ خوا / خا] (حامص مرکب) هم سفره شدن. هم کاسگی. هم نشینی:
کرد با او به خورد هم خوانی
کاین چنین است شرط مهمانی.
نظامی.
به هم خوانی خود کنی سر بلند
که خوان گردد از نازکان ارجمند.
نظامی.

حل جدول

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

هم خوانی

712

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری