معنی هنایش

لغت نامه دهخدا

هنایش

هنایش. [هَِ ی ِ] (اِ) تأثیر و اثر داده شده. (برهان).

فارسی به انگلیسی

هنایش‌

Effect, Impact, Impression, Influence, Lineament, Mark, Sway

فرهنگ معین

هنایش

(هَ یِ) (اِمص.) تأثیر، اثر.

فرهنگ فارسی هوشیار

خنابه خنابت

‎ بدی، هنایش بد (هنایش تاثیر)


خنابه

‎ بدی، هنایش بد (هنایش تاثیر) بادساری (نخوت)


نفوذ کلام

روانی سخن هنایش سخن

واژه پیشنهادی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تاثیر

هنایش، کارایی

معادل ابجد

هنایش

366

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری