معنی هنرمند
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(~. مَ) (ص.) دارای هنر، صنعتگر، آن که آثار هنری می آفریند.
فرهنگ عمید
کسی که آثار هنری بهوجود بیاورد،
دارای مهارتی ویژه،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آرتیست، بازیگر، ستاره، هنرپیشه، هنرور
فارسی به انگلیسی
Artificer, Artist, Entertainer, Workman
فارسی به ترکی
hünerli, sanatçı, artist
فارسی به عربی
حرفه، فنان
نام های ایرانی
پسرانه، هنرمند (نگارش کردی: هونهرمهند)
فرهنگ فارسی هوشیار
باهنر، دارای هنر
فارسی به ایتالیایی
artista
فارسی به آلمانی
Künstler (m), Künstlerin (f)
واژه پیشنهادی
نغز کار
معادل ابجد
349