معنی هواسنج

لغت نامه دهخدا

هواسنج

هواسنج. [هََ س َ] (نف مرکب) سنجنده ٔ هوا. || (اِ مرکب) ابزاری که فشار هوا و به همین مناسبت ارتفاعات و تغییرات آتمسفریک را بدان سنجند.

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

فرهنگ معین

هواسنج

(هَ. سَ) (اِمر.) ابزاری که با آن فشار هوا سنجیده می شود؛ بارومتر.

فرهنگ عمید

هواسنج

آلتی برای اندازه‌گیری فشار هوا و تعیین تغییرات جوّی، فشارسنج، بارومتر، میزان‌الهوا،

حل جدول

هواسنج

اختراعی از توریچلی ایتالیایی

بارومتر


بارومتر، هواسنج

اختراعی از توریچلی ایتالیایی


بارومتر ، هواسنج

اختراعی از توریچلی ایتالیایی


مخترع هواسنج

توریچلی


مخترع دستگاه هواسنج

رابرت هوک

مترادف و متضاد زبان فارسی

هواسنج

حرارت‌سنج، دماسنج، میزان‌الحراره

فارسی به عربی

هواسنج

بارومیتر

فرهنگ فارسی هوشیار

هواسنج

وسیله سنجش فشار هوا، بارومتر

فارسی به ایتالیایی

هواسنج

barometro

واژه پیشنهادی

هواسنج

بارومتر

انگلیسی به فارسی

weatherometer

هواسنج

معادل ابجد

هواسنج

125

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری