معنی هوتخش

لغت نامه دهخدا

هوتخش

هوتخش. [ت ُ] (پهلوی، ص، اِ) صنعتگر. (ایران در زمان ساسانیان ص 60 از ترجمه ٔ فارسی).

فرهنگ معین

هوتخش

(تُ) [په.] (اِ.) پیشه ور، صنعتگر.

فرهنگ عمید

هوتخش

دست‌ورز، پیشه‌ور، صنعتگر،

حل جدول

هوتخش

طبقه صنعتگران در زمان ساسانیان

فارسی به انگلیسی

هوتخش‌

Craft, Craftsman, Industry

نام های ایرانی

هوتخش

پسرانه، صنعت گر (نگارش کردی: هتهخش)

فرهنگ فارسی هوشیار

هوتخش

(اسم) دست ورز پیشه ور. یا هوتخشان. جمع هوتخش. دست ورزان پیشه وران.

معادل ابجد

هوتخش

1311

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری