معنی هولی

لغت نامه دهخدا

هولی

هولی. [هََ / هُو] (اِ) کره اسبی که هنوز زین نکرده باشند و به هندی آهسته و هموار باشد. (آنندراج) (برهان) (انجمن آرا).

هولی. (اِخ) در هندی نام عیدی و جشنی است. (برهان) (آنندراج). این جشن را در اوائل فصل بهار برپا می کنند. (فرهنگ عمید).

فرهنگ معین

هولی

(هَ) (اِ.) کره اسبی که هنوز زین بر پشت آن نگذاشته باشند.

فرهنگ عمید

هولی

کره ‌اسبی که هنوز زین بر پشت او نگذاشته باشند،

حل جدول

هولی

از اعیاد هندی ها

گویش مازندرانی

هولی

آب تنی

فرهنگ فارسی هوشیار

هولی

انگلیسی خاس خاش (خار مسیح) از گیاهان (گویش گیلکی)

معادل ابجد

هولی

51

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری