معنی وانک

لغت نامه دهخدا

وانک

وانک. [ن ِ] (ع ص) مرغ بر خایه نشسته. (منتهی الارب) (آنندراج). واکن. (اقرب الموارد). مرغ تخم در زیر گرفته. مقلوب واکن است. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی هوشیار

کار وانک

(اسم) مرغی است شبیه بمرغابی دارای منقاری دراز و بیشتر در کنار آب مینشیند.


کارد وانک

(اسم) تنیده عنکبوت نسج عنکبوت کار تنک

معادل ابجد

وانک

77

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری