معنی وانک
لغت نامه دهخدا
وانک. [ن ِ] (ع ص) مرغ بر خایه نشسته. (منتهی الارب) (آنندراج). واکن. (اقرب الموارد). مرغ تخم در زیر گرفته. مقلوب واکن است. (ناظم الاطباء).
حل جدول
کلیسای تاریخی اصفهان
معادل ابجد
77