معنی واپسین
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(پَ) (ص.) آخر، آخرین.، دم ~آخرین نفس که محتضر در حال نزع کند.،روز ~ روز قیامت.
فرهنگ عمید
بازپسین، آخرین،
حل جدول
آخرین
مترادف و متضاد زبان فارسی
آخر، آخرین، بازپسین، بازپسین، فرجام، متاخر، نهایی،
(متضاد) آغازین
فارسی به انگلیسی
Final, Last, Latest, Latter, Ultimate
فرهنگ فارسی هوشیار
آخرین، متاخر، پس، آخر
معادل ابجد
129