معنی واکنش عناصر با اکسیژن
حل جدول
ترکی به فارسی
اکسیژن 2- آب اکسیژنه
لغت نامه دهخدا
واکنش. [ک ُ ن ِ] (اِمص مرکب) عکس العمل. انفعال. (لغات فرهنگستان). مقابل کنش.
اکسیژن
اکسیژن. [اُ ژِ] (فرانسوی، اِ) گازی است بی رنگ، بی بو، بی طعم، کمی سنگین تر از هوا. یک لیتر آن 1105 گرم جرم دارد. در آب کمی محلول است و در 118 درجه و فشار 50 جو بسختی مایع می شود. در طبیعت به حالت ترکیب و آزاد فراوان یافت می گردد. (فرهنگ فارسی معین).
عناصر
عناصر. [ع َ ص ِ] (ع اِ) ج ِ عُنصر. آخشیجان. رجوع به عنصر شود:
ترتیب عناصر را بشناس که دانی
اندازه ٔ هر چیز مکین را و مکان را.
ناصرخسرو.
- عناصر اربعه، در نزد قدما عبارت بود از آتش و باد و آب و خاک. (از اقرب الموارد). و عقیده داشتند که آنها چهار عنصر اصلی هستند که مدار وجود کائنات و عالم کون و فساد و بالاخره جهان جسمانی بر آنها میباشد. (از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی). عناصر چهارگانه. چهار عنصر. ارکان اربعه. چهارارکان. چهار آخشیج. مواد اربعه. اجساد اربعه. امهات اربعه. اسطقسات اربعه. چهار گوهر.
- || عناصر اربعه را صوفیان به چهار نفس تشبیه کرده اند، بدین ترتیب که آتش را نفس اماره، باد را نفس لوامه، آب را نفس ملهمه و خاک را نفس مطمئنه نام کرده اند و برای هر یک ده خاصیت ذکر کرده اند. مثلاً مراتب نفس اماره: جهل، خشم، بغض، قهر، کبر، حسد، بخل، کفر و نفاق است و بدین ترتیب سایر آنها را باصفات مذمومه و ممدوحه تطبیق کرده اند. (از فرهنگ مصطلحات عرفا).
- عناصر بسیط یا بسیطه،هر یک از عناصر اربعه است در حال محوضت و خلوص و عدم اختلاط با یکدیگر. (از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی).
- عناصر ثقیل یا ثقیله، دو عنصر خاک و آب، از عناصر اربعه می باشند. (از فرهنگ لغات واصطلاحات فلسفی).
- عناصر خفیف یا خفیفه، دو عنصر هوا و آتش، از عناصر اربعه می باشند. (از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی).
- عناصر عقود، وجوب، امکان، و امتناع را عناصر عقود نامند. (از فرهنگ علوم عقلی).
عناصر. [ع ُ ص ِ] (اِخ) نام جایگاهی است که در شعر زیدالخیل آمده. رجوع به معجم البلدان شود.
فرهنگ عمید
فارسی به عربی
اوکسجین
فرهنگ فارسی هوشیار
گازی است بی رنگ، بی بو، بی طعم، کمی سنگینتر از هواست و یک لیتر آن 501 گرم جرم دارد، در آب کمی محلول است و در -811 درجه و فشار 05 اتمسفر به سختی مایع میشود، در طبیعت به حالت ترکیب و آزاد فراوان است
فارسی به ایتالیایی
ossigeno
فرهنگ معین
(اُ ژِ) [فر.] (اِ.) گازی است بی رنگ، بی بو، بی طعم، کمی سنگین تر از هوا. در ترکیب با هیدروژن تشکیل دهنده آب ها و 21% جّو است. [خوانش: (اِ) [معر.] (اِ.)]
فرهنگ واژههای فارسی سره
هوازا
فارسی به آلمانی
Sauerstoff (m)
معادل ابجد
1932