معنی وجوهات
لغت نامه دهخدا
وجوهات. [وُ] (ع اِ) ج ِ وجوه. در تداول آنچه از مال زکوه و خمس و رد مظالم به مجتهدین خاصه با علم آنان برند و او آن را به مستحقین قسمت کند و آن را وجوهات بریه نیز گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
فرهنگ معین
جمع وجوه.، پول ها، آن چه بابت خمس و زکات در اختیار علمای روحانی قرار داده می شود. [خوانش: (وُ) [ع.] (اِ.)]
حل جدول
خمس و زکات
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) جمع وجوه (جمع وجه) : پولها: ((داد و ستد کل مالیات دیوانی و وجوهات انفاذی خزانه عامره و غیره. . . ))، آنچه بابت خمس و زکات در اختیار علمای روحانی قرار داده میشود. (تک: وجوه تک وجه) پول ها شهر واها در فارسی
معادل ابجد
421