متورم
Tumescent, Turgid
غاضب، متورم
آماسیده
475
لوح فشرده
باد کرده
پدرمرده
سپرده
سرکرده
گسترده
فرآورده
سر کرده
سالخورده
نرده
رهاکرده
بی پرده
ورم کردن
گرم کردن
هضم کردن
ورم معده
کوم کردن
وصل کردن
وزن کردن
وصف کردن
دور کردن
رسم کردن
ول کردن
رو کردن