معنی ور رفتن
فرهنگ معین
(وَ. رَ تَ) (مص ل.) بازی بازی کردن، با چیزی خود را مشغول کردن.
حل جدول
مشغول بودن و بازی کردن با چیزی است بدون آنکه نتیجه مطلوب حاصل گردد.
مشغول بودن و بازی کردن با چیزی است بدون آنکه نتیجه مطلوب حاصل گردد
فارسی به انگلیسی
Dabble, Fiddle, Fool, Fumble, Mess, Putter, Tamper, Tinker, Toy
فارسی به ترکی
1) kurcalamak 2) uğraşmak,ilgilenmek
فارسی به عربی
مجذاف، اِحْتکاکٌ
معادل ابجد
936