معنی وزن کردن
لغت نامه دهخدا
وزن کردن. [وَ ک َ دَ] (مص مرکب) سنگینی چیزی را اندازه گرفتن. سنجیدن. (فرهنگ فارسی معین): سید گفت... تو را اینجا چندان مقام باشد که این زر را وزن و نقد بکنند. (فرهنگ فارسی معین از سلجوقنامه ٔ ظهیری چ خاور ص 43).
حل جدول
توزین
فارسی به انگلیسی
Balance, Weigh
فارسی به عربی
زن
فرهنگ فارسی هوشیار
سنجیدن ترازنیدن سختن (مصدر) سنگینی چیزی را اندازه گرفتن سنجیدن سید گفت. . . ترا اینجا چندان مقام باشد که این زر را ورن و نقد بکنند.
فارسی به ایتالیایی
pesare
واژه پیشنهادی
توزین
معادل ابجد
337