معنی وسیله‌ای حرکتی روی آب وخشکی

حل جدول

وسیله‌ای حرکتی روی آب وخشکی

هاورکراف


وسیله حرکتی روی آب و خشکی

هاور کراف


موج‌کوچک روی آب

اژنگ


خانه روی آب

آبسرا


خانه‌ای روی آب

سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر در سال 1380


شهری روی آب

ونیز


ورزشی روی آب

کانوپولو


شهر روی آب

ونیز

فرهنگ فارسی هوشیار

آب روی

حرمت، عزت، شرف، اعتبار، ناموس، جاه، قدر، شان


قایق روی آب رو

آب پیما

واژه پیشنهادی

فارسی به عربی

حرکتی

دینامی

لغت نامه دهخدا

بر روی آب آمدن...

بر روی آب آمدن. [ب َ ی ِ م َ دَ] (مص مرکب) بر روی کار آمدن که کنایه از ظاهر شدن باشد.


بر روی آب آورد...

بر روی آب آوردن. [ب َ ی ِ وَ دَ] (مص مرکب) کنایه از ظاهر و آشکارا ساختن. (غیاث اللغات) (آنندراج).

معادل ابجد

وسیله‌ای حرکتی روی آب وخشکی

1915

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری