معنی ولت

لغت نامه دهخدا

ولت

ولت. [وَ] (ع مص) کم کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). نقصان کردن. (المصادر زوزنی). || (اِمص) کمی. (منتهی الارب) (آنندراج).

ولت. [وُ] (فرانسوی، اِ) (اصطلاح فیزیک) واحد اختلاف سطح (پتانسیل) الکتریکی است و آن عبارت است، از اختلاف سطح الکتریکی دو انتهای مفتولی که مقاومت آن یک اهم باشد و جریان یک آمپری از آن عبور نماید، و این اختلاف را با دستگاه ولت سنج اندازه گیری کنند.

فرهنگ معین

ولت

(وُ لْ) [انگ - فر.] (اِ.) واحد نیروی محرکه برقی و اختلاف پتانسیل.

فرهنگ عمید

ولت

واحد اندازه‌گیری اختلاف پتانسیل دو سر سیم که جریان الکتریکی از آن می‌گذرد،

حل جدول

ولت

واحد اختلاف پتانسیل

واحد سنجش اختلاف پتانسیل

واحد پتانسیل، واحد اختلاف سطح الکتریکی

فارسی به انگلیسی

ولت‌

Veld, Veldt

فارسی به عربی

ولت

فوله

سخن بزرگان

ولت

عشق دردی شدیدتر از تمام دردهای دیگر است، زیرا در عین حال، روح و قلب و کالبد را می رنجاند.

فرهنگ فارسی هوشیار

ولت

یکان فرور کهربی (واحد پتانسیل الکتریکی) ولت (اسم) واحد اختلاف سطح (پتانسیل) الکتریکی و آن عبارتست از اختلاف سطح بین دو سر سیمی که مقاومت آن یک اهم است در صورتیکه جریانی بشدت یک آمپر از آن عبور کند و این اختلاف سطح را بوسیله دستگاهی بنام ولت سنج اندازه میگیرند.

معادل ابجد

ولت

436

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری