معنی وهاب

فرهنگ فارسی هوشیار

وهاب

بخشنده از فروزگان خدا (صفت) نیک بخشنده بسیار بخشنده: ((تویی وهاب مال و جز تو واهب تویی فعال جود و جز تو فاعل. )) (منوچهری)، صفتی است ازصفات خدای تعالی: ((داری هبت از ایزد وهاب سه نعمت عیش هنی و طبع سخنی و کف واهب. )) (سوزنی)

لغت نامه دهخدا

وهاب

وهاب. [وَهَْ ها] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی:
تا مآب و مصیر و ملجاء خلق
نبود جز به خالق وهاب.
سوزنی.
داری هبت از ایزد وهاب سه نعمت
عیش هنی و طبع سخی و کف واهب.
سوزنی.

وهاب. [وَهَْ ها] (ع ص) بخشنده. (مهذب الاسماء). نیک بخشنده. (منتهی الارب) (آنندراج). بسیار بخشنده. (غیاث):
تویی وهاب مال و جز تو واهب
تویی فعال جود و جز تو فاعل.
منوچهری.

فرهنگ عمید

وهاب

از نام‌های باری‌تعالی،
(صفت) [قدیمی] بسیار‌بخشنده،

نام های ایرانی

وهاب

پسرانه، بسیار بخشنده، از نامهای خداوند

فرهنگ معین

وهاب

بخشنده، یکی از نام های خدای تعالی. [خوانش: (وَ هّ) [ع.] (ص.)]

حل جدول

وهاب

بخشنده


یا وهاب

برای ادای قرض و وسعت رزق و توانگری، در روز جمعه (یا پنجشنبه) روزه دارد و دو رکعت نماز به جای آورد و پیش از نماز، صد بار صلوات فرستد و به هر نیت که دارد شروع به نماز نماید و در هر رکعت بعد از فاتحه، یازده بار آیه الکرسی و بیست و پنج مرتبه قل هوالله احد و بعد از نماز چهل و یک بار بگوید «یا وَهاب» و کوشش کند که از اول نماز تا اتمام ختم سخن نگوید و بعد از فراغ، حاجت طلبد که البته مستجاب شود ان شاءالله.

هر کس به جهت ادای دین و قرض و وسعت رزق و روزی و دیگر مهمات، دورکعت نماز بخواند بدین شکل که روز پنجشنبه یا جمعه را روزه بگیرد و در آن روز، قبل از خواندن نماز صدمرتبه صلوات بفرستد و شروع به خواندن نماز بکند و در هر رکعتی بعد از حمد پانزده مرتبه آیه الکرسی و بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از سلام بلافاصله در یک مجلس و بدون اینکه با کسی صحبت کند، چهل و یک هزار بار «یا وَهّاب» بگوید البته دعایش مستجاب گردد و مکررا تجربه شده است. همچنین خواندن این اسم بعد از هر نماز در سجده ۱۴ بار و به یک نفس باعث می شود فرد قاری و عامل، مستغنی گردد.


ختم یا وهاب

هر که هر روز بعد از نماز عصر ۱۰۰ مرتبه بگوید «یا وهاب» در امر معیشت او فراخی و توسعه فراهم گردد ان شاءالله.


ختم یا وهاب یا ذالطول

هر که ذکر «یا وَهّابُ یا ذالطّول» را ورد خود سازد و هر روز 1035 مرتبه بگوید، روزی بر او فراخ گردد. و اگر بر آن مداومت نماید، از جایی که گمان نداشته باشد، روزی او برسد.


از نام‌ها و صفات خداوند

وهاب


مرد کریم

وهاب

مترادف و متضاد زبان فارسی

وهاب

بخشایشگر، بخشنده، سخی، گشاده‌دست، معطی، واهب،
(متضاد) بخیل

فرهنگ فارسی آزاد

وهاب

وَهّاب، بسیار بخشنده و عطا کننده،

معادل ابجد

وهاب

14

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری