معنی وچر

لغت نامه دهخدا

وچر

وچر. [وَچ َ] (اِ) فتوی. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دستور حاکم شرع در مسائل شرعی. (برهان) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). وجر. (آنندراج). رجوع به وجر شود.

فرهنگ معین

وچر

(وَ چَ) [په.] (اِ.) فتوا.

فرهنگ عمید

وچر

قضاوت، فتوی، دستور حاکم شرع،

حل جدول

وچر

دستور حاکم شرع

فرهنگ فارسی هوشیار

وچر

فتوی - دستور حاکم شرع

معادل ابجد

وچر

209

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری