معنی وکر

لغت نامه دهخدا

وکر

وکر. [وَ] (ع مص) مهمانی بنای نو دادن. (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || مشت بر بینی کسی زدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و این تصحیف وکز نیست. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). || به آشیانه درآمدن مرغ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || برجستن کودک. (منتهی الارب). || برجستن آهو. (اقرب الموارد). || پر کردن مشک و جز آن را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). || شتاب و کوتاه اندام پرگوشت گردیدن شتر ماده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || دویدن اشتر و اسب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). || (اِ) وکره. آشیانه ٔ مرغ بر درخت. (مهذب الاسماء). آشیانه ٔ مرغ که مرغ نباشد دروی. (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (آنندراج). آشیانه ٔپرنده هر جا بوده باشد در درخت یا در کوه اگرچه پرنده در آن نباشد. (اقرب الموارد). ج، اَوْکُر، اوکار، وُکور، وُکَر. (منتهی الارب) (آنندراج):
لفظ چون وکر است و معنی طایر است
جسم جوی و روح آب سایر است.
مولوی.
خانه های ما بگیرد او به مکر
برکند ما را به سالوسی ز وکر.
مولوی.

وکر. [وَ ک َ] (ع اِ) وَکر. وَکَری ̍. نوعی دویدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).

وکر. [وُ ک َ] (ع اِ) ج ِ وَکْر، به معنی آشیانه ٔ مرغ. (منتهی الارب). || ج ِ وَکْره، به معنی آشیانه ٔمرغ. (از اقرب الموارد). رجوع به وکر و وکره شود.

فرهنگ معین

وکر

(وَ) [ع.] (اِ.) آشیانه پرنده. ج. اَوْکار.

فرهنگ عمید

وکر

آشیانۀ پرنده،

حل جدول

وکر

آشیانه مرغ

فرهنگ فارسی هوشیار

وکر

آشیانه نشیم لانه (اسم) آشیانه مرغ (در درخت کوه و جز آن) جمع: اوکار.

فرهنگ فارسی آزاد

وکر

وَکر، آشیانه مرغ، لانه طیور (جمع: اَوکار، وَکُور، اَوکُر)،

وَکر، (وَکَرَ، یَکِرُ) با مشت زدن به بینی دیگری، پُر کردن (ظرف)،

معادل ابجد

وکر

226

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری