معنی ویم
لغت نامه دهخدا
ویم. (اِ) سیم گِل را گویند، و آن گِلابه ای است که بر دیوار مالند و در بالای آن کاهگل کنند. (برهان):
سرای خود را کرده ستانه ٔ زرین
به سقف خانه پدر برندیده کهگل و ویم.
سوزنی سمرقندی (از حاشیه ٔ برهان چ معین).
فرهنگ معین
(اِ.) کاهگل
فرهنگ عمید
دوغابی که سقف یا دیوار را با آن اندود کرده و بر روی آن کاهگل یا گچ میمالیدند،
حل جدول
کاهگل
گویش مازندرانی
بیم – ترس
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) گلایه ای که بر دیوار و سقف مالند و بر بالای آن کلاهگل کنند: ((سرای خود را کرده ستانه زرین بسقف خانه پدر بر ندیده کهگل وویم. )) (سوزنی)، کاهگل.
معادل ابجد
56