معنی ویو

لغت نامه دهخدا

ویو

ویو. [وَ / وِ] (اِ) عروس است که زن داماد باشد. (برهان). بیو. بیوگ. ویوگ.

ویو. [وْ] (اِخ) دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرودشهرستان هروآباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

حل جدول

ویو

منظره انگلیسى

نام های ایرانی

ویو

پسرانه، گیو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز و از پهلوانان بزرگ ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی

گویش مازندرانی

ویو

شوق بی اندازه

مرتعی در بندر گز

فرهنگ فارسی هوشیار

ویو

(اسم) عروس.

معادل ابجد

ویو

22

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری