معنی پارچ

لغت نامه دهخدا

پارچ

پارچ. (اِ) آب پاش بزرگ. || ظرفی از مس یا سفال که چون کوزه ٔ سرگشاده است.

فرهنگ معین

پارچ

(اِ.) ظرف آبخوری سرگشاد.

فرهنگ عمید

پارچ

ظرف آبخوری دسته‌دار بزرگ و دهان‌گشاد، از جنس بلور، سفال، یا فلز،

حل جدول

پارچ

ظرف آبخوری سر گشاد

مترادف و متضاد زبان فارسی

پارچ

آبخوری، تنگ، گیلاس، لیوان

فارسی به انگلیسی

پارچ‌

Ewer, Flagon, Pitcher

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

پارچ

ابریق

تعبیر خواب

پارچ


۱ـ دیدن پارچ در خواب، نشانه به دست آوردن اخلاقی مداراگر با دیگران است، و همچنین به ثمر رسیدن تلاشهای شما.

۲ـ دیدن پارچ شکسته در خواب، نشانه از دست دادن دوستان است. - آنلی بیتون

گویش مازندرانی

پارچ

چوبهایی که در حدفاصل جایگاه دو گاو، در طویله نصب شود تا گاوها...

روستایی از دهستان عشرستاق هزار جریب بهشهر

ظرفی حلبی و استوانه ای شکل که در آن آب را به جوش آورند، قهوه...

از توابع دهستان چهاردانگه ی شهریاری بهشهر

فرهنگ فارسی هوشیار

پارچ

ظرف آبخوری

واژه پیشنهادی

پارچ

صراحی

معادل ابجد

پارچ

206

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری