معنی پاسگان

حل جدول

پاسگان

معادل فارسی گارد


معادل فارسی گارد

پاسگان

لغت نامه دهخدا

زنبورک و پاسگان...

زنبورک و پاسگان. [زَم ْ رَ ک ُ] (اِخ) دهی از دهستان قنوات است که در بخش مرکزی شهرستان قم واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

فرهنگ معین

گارد

[فر.] (اِ.) گروه مسلحی که پاسداری از مکان یا مقامی را بر عهده داشته باشد یا در اجرای مراسم تشریفاتی شرکت کند، پاسگان (فره)، محافظ، نگهبان.

معادل ابجد

پاسگان

134

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری