معنی پال

لغت نامه دهخدا

پال

پال. (اِ) ریسمان است و از این مرکب است پالدم یعنی رسنی که در دم اسب کنند. (فرهنگ رشیدی). || (نف مرخم) پالاینده، چنانکه در ناخن پال.

پال. (اِخ) قریه ای است به یک فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق گله دار و در قدیم قصبه ٔ بلوک گله دار بود.

حل جدول

پال

از سیستمهای تلویزیونی

از سیستم های تلویزیونی

معادل ابجد

پال

33

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری