معنی پالکی

لغت نامه دهخدا

پالکی

پالکی. [ل َ] (اِ) (از سانسکریت پالی یانکا) کجاوه ٔ بی سقف.


هم پالکی

هم پالکی. [هََ ل َ] (ص مرکب) دو تن که دارای افکار و اندیشه های مشابه اند و یک شیوه زندگی کنند. جور. مناسب.

فرهنگ عمید

پالکی

دو صندق چوبی روباز که سابقاً به دو پهلوی اسب یا قاطر می‌بستند و دو تن مسافر در آن می‌نشستند، کجاوۀ بی‌سقف،


هم پالکی

کسی که با دیگری در یک پالکی یا کجاوه بنشیند،


آلکی

پالکی

فرهنگ معین

پالکی

(لَ) [سنس.] (اِ.) کجاوه بی سقف.


هم پالکی

(عا.) کسی که با دیگری در یک پالکی و کجاوه نشیند، (کن.) کسانی که با هم جور و مناسب اند، هم ردیف. [خوانش: (~. ل) (ص.) = هم پالگی: ]

حل جدول

پالکی

کجاوه بی سقف


کجاوه بی سقف

پالکی


کجاوه بی‌سقف

پالکی

فرهنگ فارسی هوشیار

پالکی

کجاوه بدون سقف


سدائل

(تک: سدیل) پرده های پالکی (پالکی هودج)


آلکی

پالکی

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

palanquin

پالکی

معادل ابجد

پالکی

63

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری