معنی پاپ
لغت نامه دهخدا
پاپ. (اِخ) خلیفه ٔ دین عیسی علیه السلام. عنوان رئیس و پیشوای مذهب کاتولیک. از اصل یونانی پاپاس بمعنی پدر. پس از عیسی یکی از حواریون بنام پطرس مردم را بدین مسیح دعوت کرد و چون او درگذشت جانشینان وی که یکی پس از دیگری ادای این وظیفه بر عهده داشتند به ریاست کلیسای رُم منصوب میشدند و عنوان پاپی را حائز میگشتند. تا سال 726 م. مطابق با سال 108 هَ. ق. پاپ جز در امور دینی دخالت نمیکرد لیکن از آن پس اندک اندک به امور سیاسی نیز بپرداخت و کار بجائی کشید که دیرگاهی بعزل و نصب فرمانروایان اروپای غربی برمیخاست و حتی جنگهای صلیبی که میان مسلمین و عیسویان روی داد و 200 سال بکشید بتحریض و اغراء پاپ آغاز شد. مقرّ پاپ تا سال 1309 م. / 9-708 هَ.ق. شهر رُم بود ولی در این سال پاپ کلمان پنجم کرسی ریاست روحانی را به فرانسه انتقال داد و در شهر آوینیون بنشست. پاپ (گرگوار) یازدهم در سال 1377 م. (779 هَ. ق.) به دعوت مردم رُم بدانجا بازگشت و چون گرگوار فرمان یافت مردم شهر آوینیون به انتخاب پاپ برخاستند و ازین طریق میان پاپهای این دو شهر تا هفتادویک سال مناقشه ای عظیم درگرفت. در قرن شانزدهم که لوتر و کالوَن قیام کردند و زبان به انتقاد پاپ و دیگر رؤسای روحانی گشودند پیروان مسیح به دو دسته ٔ کاتولیک و پرتستان منقسم شدند و از آن پس نفوذ پاپ رو به نقصان نهاد و چون از سال 1780 م.1194/ هَ. ق. شهر رُم پایتخت دولت ایتالیا شد ریاست دنیوی پاپ بنهایت رسید. از قرن شانزدهم به بعد پاپ از میان کاردینالها انتخاب میشود.
پاپ. (اِخ) (دو...) نام کتابی است تألیف ژُزف دُ مِتر. مؤلف در این کتاب لزوم قدرت قطعی را در یک جامعه که بنام خدا تعلیم میدهد، اثبات میکند. کتاب مزبور بسال 1819 م.1234/ هَ. ق.) تألیف شده است.
فرهنگ معین
[فر.] (اِ.) پیشوای مذهب کاتولیک.
فرهنگ عمید
در آیین مسیحیت، رئیس روحانی پیروان مذهب کاتولیک،
حل جدول
رهبرکاتولیک ها، رئیس کلیسای کاتولیک روم
رهبر کاتولیکهای جهان
رئیس کلیسای کاتولیک روم
رهبر کاتولیک های جهان
رهبر کاتولیک ها، رئیس کلیسای کاتولیک روم
فارسی به انگلیسی
Papal
فرهنگ فارسی هوشیار
رئیس روحانی
فارسی به ایتالیایی
papa
معادل ابجد
5