معنی پاچه ورمالیده

لغت نامه دهخدا

پاچه ورمالیده

پاچه ورمالیده. [چ َوَ دَ / دِ] (ن مف مرکب) در تداول عامیانه، سخت بی آزرم و خشن و بی ادب و بی محابا از نکوهش. ناتراشیده.

فرهنگ معین

پاچه ورمالیده

حقه باز، بی شرم. [خوانش: (~. وَ دِ) (ص مر.) (عا.)]

فرهنگ عمید

پاچه ورمالیده

کسی که پاچۀ شلوار خود را بالا زده باشد،
[عامیانه، مجاز] آدم زرنگ و حقه‌باز،

حل جدول

پاچه ورمالیده

کنایه از حقه باز

مثل فرد حقه باز و شارلاتان

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

پاچه ورمالیده

(صفت) حقه باز شارلاتان زرنگ، بسیار پررو: (در میان همهمه و جنجال کشتیهای بزرگ و کوچک. . . یکدسته کارگر دزد و پاچه ور مالیده همه جور نمونه نژاد حضرت آدم دیده میشد. ) (سایه روشن 89)

معادل ابجد

پاچه ورمالیده

307

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری