معنی پاکان

لغت نامه دهخدا

پاکان

پاکان. (فرانسوی، اِ) میوه خوردنی شبیه به زیتون که درخت آنرا پاکانیه گویند و آن درختی بزرگ است از فصیله ٔ ژوکلانداسه که در نقاط خنک و مرطوب مشرق اتازونی روید.

حل جدول

پاکان

ازکیا

اذکیا


پاکان و پاکیزگان

اطهار

گویش مازندرانی

پاکان

آردی که بر روی سینی ریزند تا خمیر به سینی نچسبد، بسیار نرم...

فرهنگ پهلوی

پاکان

جمع پاک، نیکان

فرهنگ فارسی هوشیار

پاکان خطه ی اول

امشاسبندان


اطهار

(تک: طاهر) پاکیزگان پاکان پاکاندن: پاک کردن (صفت) جمع طاهر پاکان.


ازکیا ء

‎ پاکان، روشن اندیشگان (صفت اسم) جمع زکی پاکان، صاحبان ذهن صافی.


اصفیا ء

(تک: صفی) پاکیزه خویان پاکان نیکان (صفت اسم) جمع صفی پاکان گزیدگان ویژگان.


سبوحیان

(تک: سبوح) پاکان فرشتگان

واژه پیشنهادی

بانک شعر

فریادهای خسته سر بر اوج می زد وادی به وادی خون پاکان موج می زد

مفهوم و معنی شعر فریادهای خسته سر بر اوج می زد وادی به وادی خون پاکان موج می زد به همراه تفسیر کامل
فریاد انسان های مجروح و غمگین به آسمان بلند می شد، منزل به منزل خون انسانهای پاک بر زمین ریخته شده بود

فرهنگ فارسی آزاد

اطهار

اَطْهار، پاکان، (مفرد: طاهِر)،

معادل ابجد

پاکان

74

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری