معنی پایاپای
لغت نامه دهخدا
پایاپای. (اِ مرکب) تهاتُر. پابپا. عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را بجای وامهائی که بهم دارند حساب کنند. || مبادله. || هم بَر:
لبی ز نان جنازه بگورکن ندهد
وگر بباید با مرده خفت پایاپای.
سوزنی.
فرهنگ معین
(اِمر.) داد و ستدِ جنسی، معامله ای که در آن پول رد و بدل نشود.
فرهنگ عمید
ویژگی معاملهای که با معاوضۀ جنس و بدون پول انجام میشود، دادوستد جنسی، تهاتری،
حل جدول
تهاتری
مترادف و متضاد زبان فارسی
پابهپا، تهاتر، تهاتری، مبادله، متبادل، همبر
فارسی به انگلیسی
Barter, Exchange
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) -1 عمل دو کس یا دو کشور که طلبهای خود را بجای وامهایی که بهم دارند حساب کنند پابپا تهاتر، مبادله، هم بر: (لبی ز نان جنازه بگور کن ندهند و گر بباید با مرده خفت پایاپای. ) (سوزنی لغ. )
معادل ابجد
27