معنی پایتخت امپراتوری لیدیه
حل جدول
سارد
پایتخت امپراتوری باستانی لیدیه
سارد
پایتخت لیدیه
سارد
پایتخت لیدیه بود
سارد
پایتخت امپراتورى لیدیه
سارد
پایتخت امپراتوری لیدیا
سارد
پایتخت کشور باستانی لیدیه
سارد
امپراتوری
شاهنشاهی
لغت نامه دهخدا
لیدیه. [دی ی َ] (معرب، اِ) لیدی. ناحیتی به آسیای صغیر. ایالتی از ایران به عهد هخامنشیان. کورش کبیر، اول بار آنجا را گشود. و رجوع به ایران باستان شود.
لیدیه. [ی َ] (اِخ) (اعمال رسولان 16:14). زن مسیحیه ٔ یهودیی بود از تیاتیرادرلیدیه که در ارغوان تجارت میکرد و زنی صاحب دولت و مکنت بوده در فیلیپی موقت سکونت میداشت و در آنجا به فیض بشارت پولس را ضیافت کرد. (قاموس کتاب مقدس).
امپراتوری
امپراتوری. [اِ پ ِ] (لاتینی، حامص) شاهنشاهی کردن. || سلطنت و حکومتی که در رأس آن امپراتور قرار دارد. || (اِ) مجموعه ٔ ممالک و نواحیی که تحت سلطنت امپراتور است. شاهنشاهی. || مجموعه ٔ ممالکی که تحت نظر دولتی مقتدر اداره شود. (فرهنگ فارسی معین).
واژه پیشنهادی
مترادف و متضاد زبان فارسی
پادشاهی، خلافت، شاهنشاهی
فارسی به عربی
امبراطور
فرهنگ فارسی هوشیار
شاهنشاهی کردن، سلطنت و حکومتی که در را ء س آن امپراطور قرار دارد، مجموعه ممالک و نواحیی که تحت سلطنت امپراطور است شاهنشاهی، مجموعه ممالکی که تحت نظر دولتی مقتدر اداره شود.
معادل ابجد
2332