معنی پایتخت جزایر هاوایی
حل جدول
هونولولو
کاشف جزایر هاوایی
جیمزکوک
جیمز کوک
پایتخت جزایر سلیمان
هون یارا
هونیارا
پایتخت جزایر کوک
آوا روا
اواروا
آواروا
پایتخت جزایر مارشال
ماجورو
مرکز هاوایی
هونولولو
دریانورد مشهور انگلیسی کاشف جزایر هاوایی
جیمزکوک
واژه پیشنهادی
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: جزیره) از پارسی گزیرک ها آبخوست ها (اسم) جمع جزیره آبخست ها جزیره ها.
لغت نامه دهخدا
پایتخت. [ت َ] (اِ مرکب) پاتخت. شهری که پادشاه در آن سکونت دارد و بعربی دارالسلطنه گویند. (غیاث اللغات). قُطب. حاکم نشین. کرسی. کرسی مملکتی.دارالملک. پادشائی. حضرت. واسطه. قاعده (تبریز قاعده آذربیجان است). قاعده ٔ ملک. عاصمه. قصبه. مستقر. مقر. مستقر ملک. نشست. نشست گاه. تختگاه. ام البلاد. سریر. سریرگاه. دارالاماره. دارالمملکه. دار مملکت: ثم عبدالعزیزبن موسی بن نصیر و سریره اشبیله. ثم ایوب بن حبیب اللحمی و سریره قرطبه. (نفخ الطیب ج 1 ص 140).
معادل ابجد
1667