معنی پایتخت کشور جزیره ای کیپ ورد در افریقا

حل جدول

پایتخت کشور جزیره ای کیپ ورد در افریقا

پرایا


پایتخت کشور کیپ ورد

پرایا


پایتخت کیپ ورد

پرایا


کشور افریقا

الجزایر، آنگولا، بنین، بوتسوانا، بورکینافاسو، بوروندی، کامرون، کیپورد، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، مجمعالجزایر قمر، جمهوری دموکراتیک کنگو، جمهوری کنگو، ساحل عاج • جیبوتی، مصر، گینه استوایی، اریتره، اتیوپی، گابن، گامبیا، غنا، گینه، گینه بیسائو، کنیا، لسوتو، لیبریا، لیبی، ماداگاسکار، مالاوی، مالی، موریتانی، موریس، مراکش، موزامبیک، نامیبیا، نیجر، نیجریه، رواندا، سائوتومه و پرنسیپ، سنگال، سیشل، سیرالئون، سومالی، آفریقای جنوبی، سودان، سودان جنوبی، سوازیلند، توگو، تانزانیا، تانزانیا، اوگاندا، زامبیا، زیمبابوه


کشور جزیره ای

تونگا، باربادوس، مالت، مالتا.


واحد پول کیپ ورد

اسکودو

لغت نامه دهخدا

کیپ

کیپ. (اِخ) بیست وهفتمین از خانان اوزبک خیوه (از 1158 تا حدود 1184 هَ. ق.). (از طبقات سلاطین اسلام ص 250).

کیپ. (ص) در تداول عامه، به هم پیوسته. تنگ هم. (فرهنگ فارسی معین). سخت متصل. بی فرجه. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کیپ شدن در، محکم پیوسته شدن دو مصراع یا محکم پیوسته شدن درِ یک مصراعی به طرفی از چارچوب. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کیپ شدن (کیپ گرفتن) سینه (بینی)، به علت سرماخوردگی یا علتی دیگر نفس به صعوبت آمدوشد کردن در سینه یا بینی. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کیپ کردن در، محکم و استوار بستن آن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). استوار بستن در، چنانکه لای آن باز نباشد.
- کیپ گرفتن هوا، سخت ابرآلود شدن هوا به طوری که جایی از آسمان پیدا نباشد.
|| محکم. استوار. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (فرهنگ فارسی معین). || پر. ممتلی. انباشته. (فرهنگ فارسی معین).


ورد

ورد. [وُ] (ع اِ) وِراد. اوراد. ج ِ وَرد به معنی اسب گلگون. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ورد شود.

ورد. [وِ] (ع اِ) تب. (منتهی الارب). اسم است آن را یا نوبت تب. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). تب به نوبت و نوبت تب. (ناظم الاطباء). || پاره ای از خواندنی از قرآن و جز آن. یقال قرأت الورد. (منتهی الارب). جزئی از قرآن که انسان در هر شب به قرائت آن قیام کند. (از اقرب الموارد). جزوی از قرآن مجید و ادعیه و جز آن که شخص همه روزه میخواند. (از ناظم الاطباء). || وظیفه از قرائت و نحو آن و گویند ورد از قرآن وظیفه است و آن مقداری است معلوم، هفت یک یا نیمه ٔ آن و از این قبیل، گویند: قراء فلان ورده و حزبه. و حزب و ورد به یک معنی است. (از اقرب الموارد). ج، اوراد. (اقرب الموارد).
- ورد بودن،: و او راهر روز چهارصد رکعت نماز ورد بودی. (مجمل التواریخ).
|| دعائی که کسی همه روزه میخواند و بر آن مداومت میکند. (ناظم الاطباء):
فضل و کرم کرد تست جود و سخا ورد تست
دولت شاگرد تست جوهر عقل اوستاد.
منوچهری.
در طریقت همین دو باید ورد
اول الحمد و آخر استغفار.
سنائی.
بی حرمتی بود نه حکیمی که گاه ورد
زند مجوس خواند و مصحف برابرش.
خاقانی.
گفت شخصی خوب ورد آورده ای
لیک سوراخ دعا گم کرده ای.
مولوی.
شعر نظامی شکرافشان شده
ورد غزالان غزلخوان شده.
نظامی.
به هیچ ورد دگر نیست حاجتت حافظ
دعای نیمه شب و درس صبحگاهت بس.
حافظ.
گفتم دعای دولت او ورد حافظ است
گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند.
حافظ.
- ورد زبان، چیزی را پیوسته بر زبان آوردن وگفتن. (ناظم الاطباء):
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است.
حافظ.
- ورد زبان کردن، چیزی را دائم بر زبان راندن. چیزی را پیوسته بر زبان آوردن و گفتن. (ناظم الاطباء).
- ورد کردن، چیزی را پیوسته بر زبان آوردن و گفتن:
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز
اندک خور و گه گاه خور و پنهان خور.
خیام.
|| عطش و تشنگی. (از اقرب الموارد). || نوبت آب. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مشرب. آبشخور. (ترجمان علامه ٔ جرجانی). آبخور. منهل. (یادداشت مؤلف). || موضع آب خوردن و آب برداشتن. (غیاث) (از اقرب الموارد). || بهره ای از آب. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || گله ٔ مرغان. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || بر آب آیندگان از مردم و شتر. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). || گروهی از لشکر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). جیش. (از اقرب الموارد). || کار هر روزه ٔ دائمی. (غیاث اللغات) (برهان) (ناظم الاطباء). شغل و خدمت دائم. (ناظم الاطباء). || (مص) ورود. به آب آمدن. (منتهی الارب). اشراف یافتن بر آب اعم از آنکه بر آن داخل و وارد شوند یا نشوند. || به نوبت آمدن تب. (منتهی الارب).

ورد. [وُ رُ] (ع اِ) ج ِ ورید. (از اقرب الموارد). رجوع به ورید شود.

ورد. [وُ] (ع اِ) ج ِ وَرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ورد شود.

معادل ابجد

پایتخت کشور جزیره ای کیپ ورد در افریقا

3013

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری