معنی پایش

حل جدول

پایش

کنترل


پایش و نظارت

کنترل


پایش لب گور است

مثل آنکه مرگش نزدیک است


پایش روی مار باشد برنمی‌دارد

اشاره به تنبلی و بی‌حالی بیش از حد


پایش روی پوست خربزه است

دارای موقعیت بسیار سست و لغزنده و خطرناک است.


کنترل

پایش

لغت نامه دهخدا

پایش پیش نرفتن...

پایش پیش نرفتن. [ی َ ن َ رَت َ] (مص مرکب) دل او به اقدام آن امر رضا و گواهی ندادن.

ضرب المثل فارسی

پایش لب گور است

نزدیک مردن است


خر، پایش یک بار به چاله میره

از ضرب المثل های شیرین فارسی


آدم یکبار پایش تو چاله می افتد

از هر اتفاق و پیشامدی باید عبرت گرفت


شترها را نعل میکردند، کک هم پایش را بلند کرد

از ضرب المثل های شیرین فارسی

انگلیسی به فارسی

control equipment

ابزار پایش

فرهنگ فارسی هوشیار

تدویم

‎ سرگیجگی از می، پایش بخشیدن (پایش دوام)، تر کردن گرد دهان

معادل ابجد

پایش

313

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری