معنی پخش کردن

حل جدول

پخش کردن

توزیع

شدن، پراکنده شدن.

شدن، پراکنده شدن

فارسی به انگلیسی

پخش‌ کردن‌

Circulate, Deliver, Diffuse, Dispense, Disperse, Dissipate, Distribute, Effuse, Spread

فارسی به عربی

پخش کردن

بعثره، تقسیم، مستفیض، وزع، إذاعه

فارسی به ایتالیایی

پخش کردن

diffondere

erogare

فارسی به آلمانی

پخش کردن

Austeilen, Verteilen

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

پخش کردن

1176

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری