معنی پدری

لغت نامه دهخدا

پدری

پدری. [پ ِ دَ] (حامص) از پهلوی ابی تریه. اُبوّت. حالت و چگونگی پدر. || (ص نسبی) منسوب به پدر. اَبی. اَبوی: برادرِ پدری، برادر اَبی.


خواهر پدری

خواهر پدری.[خوا / خا هََ رِ پ ِ دَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) خواهر صُلبی. خواهری که از طرف پدر با شخص یکی است.

فارسی به انگلیسی

پدری‌

Fatherhood, Fatherliness, Fatherly, Parenthood, Parenting, Paternal, Paternity

فارسی به ترکی

پدری‬

babalık

فرهنگ معین

پدری

(پِ دَ) (حامص.) پدر بودن، منسوب به پدر مانند خانه پدری.

حل جدول

پدری

اَبُوَّت

ابوت


نا پدری

پدراندر


از اقوام پدری

عمه


کارگردان فیلم خانه پدری

کیانوش عیاری

فارسی به ایتالیایی

پدری

paterno

فرهنگ فارسی هوشیار

پدری کردن

(مصدر) مثل پدر دلسوزی کردن: در حق فلان پدری کن.

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

معادل ابجد

پدری

216

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری