معنی پرانتز
لغت نامه دهخدا
پرانتز. [پ َ ت ِ] (فرانسوی، اِ) قوسین. هلالین. و آن دو نیم دائره است که جمله ٔ معترضه در میان آن دو نهند و صورت آن چنین است: (). و رجوع به پارانتز شود.
فرهنگ معین
(پَ تِ) [فر.] (اِ.) نشانه ای است قوسی شکل () که برای نوشتن جمله معترضه و مانند آن به کار رود، هلال، قوس، کمان. (فره).
فرهنگ عمید
علامتی به شکل () که در دو طرف کلمه، جملۀ معترضه، یا عبارتهای ریاضی گذاشته میشود،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
کمانک
مترادف و متضاد زبان فارسی
قوسین، کمانک، هلالین
فارسی به انگلیسی
Parenthesis
فرهنگ فارسی هوشیار
قوسین، هلالین ()
فارسی به ایتالیایی
parentesi
معادل ابجد
660