معنی پرتگاه

لغت نامه دهخدا

پرتگاه

پرتگاه. [پ َ] (اِ مرکب) لغزشگاه و مَزِلَه در محلی مرتفع. هوّه.

فرهنگ معین

پرتگاه

(پَ) (اِ.) جای بلندی که احتمال پرت شدن از آن وجود دارد.

حل جدول

پرتگاه

آلبومی از سامان جلیلی

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرتگاه

لغزشگاه، مزله، مهلکه، ورطه

فارسی به انگلیسی

پرتگاه‌

Cliff, Crag, Gulch, Precipice, Sheer

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

پرتگاه

خدعه، راس بحری، منحدر

تعبیر خواب

پرتگاه


۱ـ اگر خواب ببینید بر لبه پرتگاهی ایستاده اید، علامت آن است که مصیبت و بدبختی شما را تهدید می کند.

۲ـ سقوط کردن از لبه پرتگاهی در خواب، علامت غرق شدن در بدبختی است - آنلی بیتون

فرهنگ فارسی هوشیار

پرتگاه

(اسم) جایی مرتفع که احتمال سقوط از آن رود لغزشگاه مزله.

فارسی به ایتالیایی

پرتگاه

precipizio

معادل ابجد

پرتگاه

628

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری