معنی پرده داری
لغت نامه دهخدا
پرده داری. [پ َ دَ / دِ] (حامص مرکب) سمت حاجب. سمت پرده دار. سدانت. حِجبه. حِجابت. حاجبی. || سِرنگاهداری. پرده پوشی. سِرپوشی. رازداری. سَتّاری. سِرنگهداری.
فرهنگ عمید
شغل و سمت پردهدار، دربانی،
حل جدول
حجابت
تعبیر خواب
اگر کسی به خواب دید، پرده داری می کرد، دلیل است حاجتی که دارد روا گردد و عزتش زیاده شود. - محمد بن سیرین
اگر بیند پرده داری پادشاه مصلح عادل می کرد، دلیل که وی به صلاح و به خیر گراید و مال حلال یابد. اگر بیند پرده داری پادشاه ظلم می کرد، دلیل که به فسادمایل شود و مال حرام یابد. - جابر مغربی
فرهنگ فارسی هوشیار
سمت پرده دار حاجبی حجابت سدانت، دربانی، پرده پوشی
معادل ابجد
426