معنی پرستاری
لغت نامه دهخدا
پرستاری. [پ َ رَ] (حامص) تیمار. خدمت. حضانت. تیمارداری. زواری: زهد در دنیاو پرستاری اولی القربی. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || بیمارداری. بیماروانی. بیماربانی. تمریض.
- پرستاری کردن، تیمار داشتن.
فارسی به انگلیسی
Care, Nursing, Ministration, Ministry
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
تیمار داری، تیمار، خدمت
پرستاری کردن
(مصدر) تیمار داشتن بیمارداری کردن بیماروانی کردن بیماربانی کردن پرستاری نمودن. تمریض.
فرهنگ عمید
شغل و عمل پرستار،
مراقبت کردن از شخصی که توانایی انجام کارهای روزمرۀ خود را ندارد،
حل جدول
حضانت
تیمار
مدیر خدمات پرستاری
مترون
مراقبت و پرستاری
تیمار
پرستاری و مراقبت
تیمار
بنیانگذار پرستاری مدرن
فلورانس نایتینگل
مترادف و متضاد زبان فارسی
توجه، تیمار، حضانت، خدمت، مراقبت، نگهداری
فارسی به آلمانی
Besorgung (f), Pflege (f), Sorge (f), Sorgen
پرستاری کردن
Geistliche (m), Kindermädchen (n), Krankenschwester (f), Minister (m), Pastor (m), Pfarrer (m), Pflegen, Schwester (f)
معادل ابجد
873