معنی پرهیزگار
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
پارسا، پرهیزکار، زاهد، صالح، فرهومند، مومن، متدین، متقی،
(متضاد) ناپرهیزگار
فارسی به عربی
تقی
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) پرهیز کار.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
445