معنی پرّانه

لغت نامه دهخدا

پرانه

پرانه. [پ َ ن َ] (اِخ) شهری است. (لغت نامه ٔ اسدی) (صحاح الفرس). نام شهری و مدینه ای است نامعلوم. (برهان). و ظاهراً شهری است به ماوراءالنهر:
سپه کشید چه از تازی و چه از بلغار
چه از پرانه چه از اوزگند و از فاراب.
عنصری (از فرهنگ اسدی).

حل جدول

فارسی به انگلیسی

پرانه‌

Missile, Projectile

واژه پیشنهادی

پرّانه

گلوله

معادل ابجد

پرّانه

258

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری