معنی پست فیس بوکی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
فیس. (اِ) کلاه سرخ ترکمانان عثمانی. (یادداشت مؤلف).
فیس. (اِ) تکبر. غرور. افاده. (فرهنگ فارسی معین). عجب. کبر. بطر. (یادداشت مؤلف). لاف زدن. خودستایی. (یادداشت دیگر).
پست پست
پست پست. [پ َ پ َ] (ق مرکب) نرم نرمک. آهسته آهسته:
عشق میگوید بگوشم پست پست
صید بودن بهتر از صیادی است.
مولوی.
فیس کردن
فیس کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) افاده کردن. کبر نمودن. خودنمایی. لاف زدن. (یادداشت مؤلف). رجوع به فیس شود.
گویش مازندرانی
خودپسندی و فیس، صدای بیرون آمدن باد از سوراخی کوچک
فرهنگ معین
(اِ.) (عا.) تکبر، غرور.
فرهنگ عمید
ناز،
غرور، تکبر، افاده،
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) تکبر غرور.
مترادف و متضاد زبان فارسی
افاده، پز، تبختر، تفرعن، تکبر
فرهنگ عوامانه
به معنی افاده و غرور است.
معادل ابجد
650