معنی پسوند حفاظت

حل جدول

لغت نامه دهخدا

حفاظت

حفاظت. [ح ِ ظَ] (مص) مصدری بدین صورت در لغت نامه های عرب دیده نشد لکن کلمه ٔ حق الحفاظه به معنی سود ربح ربوی باگروگان منقول در این اواخر مصطلح شده است. از مصدرهای مجعول است و در کتب لغت وجود ندارد. (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز، سال اول، شماره ٔ 3):
حفاظت چنان باد در کار من
که خشنود گردی ز گفتار من.
نظامی.

فرهنگ معین

حفاظت

(حِ ظَ) [ع. حفاظه] (مص م.) نگاه داشتن.

فارسی به عربی

حفاظت

حمایه، رعایه، عیش

فارسی به ایتالیایی

حفاظت

mantenimento


پسوند

desinenza

suffisso

فرهنگ عمید

حفاظت

نگه‌داری، نگهبانی، حراست،


پسوند

در دستور زبان، حروفی که در آخر بعضی کلمات افزوده می‌شود و در معنی آن‌ها تصرف می‌کند، مانند «وار» در کلمات بنده‌وار، پری‌وار، شاهوار و «ین» در کلمات زرین، سیمین، نمکین و «بان» در کلمات باغبان، دربان، دشتبان

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حفاظت

پا سبانی، نگهداری

کلمات بیگانه به فارسی

حفاظت

نگهداری

مترادف و متضاد زبان فارسی

حفاظت

حراست، محافظت، مراقبت، مواظبت، نگهداری، وقایت، وقایه، قرق

فرهنگ فارسی هوشیار

حفاظت

نگاهداری


پسوند

پساوند

فارسی به آلمانی

حفاظت

Aufhalten, Behalten, Bewahren, Einhalten, Erhalten, Halten

معادل ابجد

پسوند حفاظت

1511

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری