معنی پسوند دارندگی
حل جدول
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
دارندگی. [رَ دَ / دِ] (حامص) بی نیازی. || تملک. || نگهداری و سرپرستی:
مگر او دهد یادمان بندگی
نماید بزرگی و دارندگی.
فردوسی.
نگاه دارندگی
نگاه دارندگی. [ن ِ رَ دَ / دِ] (حامص مرکب) عمل نگاه دارنده. رجوع به نگاه دارنده و نگاه دار شود.
فارسی به عربی
ملکیه
فرهنگ عمید
در دستور زبان، حروفی که در آخر بعضی کلمات افزوده میشود و در معنی آنها تصرف میکند، مانند «وار» در کلمات بندهوار، پریوار، شاهوار و «ین» در کلمات زرین، سیمین، نمکین و «بان» در کلمات باغبان، دربان، دشتبان
فارسی به انگلیسی
Suffix
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ معین
(پَ وَ) (اِ.) نک پساوند.
معادل ابجد
411