معنی پسوند رنگی
حل جدول
فام
پسوند شباهت
آسا
وار
سا
فش
وش
پسوند در زبانشناسی، تکواژ وابستهایست که به پایان واژهای میچسبد. گزینه های فوق در زبان فارسی پسوند شباهت هستند.
لغت نامه دهخدا
رنگی. [رَ] (ص نسبی) رنگرز. صباغ. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). || چیت و نوعی از پارچه. || چیتی که رنگ آن با شستن مقاومت نمی کند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). چیت رنگ رو. پارچه ای که رنگ آن برود. || رنگین. رنگ آلود. رنگ آلوده. || نقاشی با رنگهای گوناگون. مقابل سیاه قلم. فیلم و عکسی که تصاویر آن برنگهای گوناگون باشد.
هفت رنگی
هفت رنگی. [هََ رَ] (حامص مرکب) هفت رنگ بودن. حیله گری. || (ص نسبی) مکار و محیل. (آنندراج).
مرده رنگی
مرده رنگی. [م ُ دَ / دِ رَ](حامص مرکب) رنگ پریدگی. بی طراوتی:
هرزه گوئی چند همچون سرخوشان انجمن
مرده رنگی چند همچون کشتگان بادیه.
سلیم(آنندراج).
خوب رنگی
خوب رنگی. [رَ] (حامص مرکب) خوب رنگ بودن:
تازه روئیش تازه تر ز بهار
خوب رنگیش خوبتر ز نگار.
نظامی.
آشفته رنگی
آشفته رنگی. [ش ُ ت َ / ت ِ رَ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی آشفته رنگ.
فرهنگ عمید
فارسی به انگلیسی
Suffix
فرهنگ فارسی هوشیار
پساوند
فارسی به ایتالیایی
فارسی به عربی
لونی
فرهنگ معین
(پَ وَ) (اِ.) نک پساوند.
معادل ابجد
402