معنی پس دادن
لغت نامه دهخدا
پس دادن. [پ َ دَ] (مص مرکب) بازدادن چیزی را که از کسی گرفته باشند. رد کردن چیزی گرفته از کسی را به او. خریده را بفروشنده بازگردانیدن و بهای داده را ستدن. ردّ. باز او دادن. وادادن. (زوزنی). استرداد. (زوزنی). || زهیدن. از برون سوی بیرون دادن به تراوش: این کوزه آب پس میدهد. این مشک نم پس میدهد. || خواندن متعلم درس فراگرفته را نزد مُعلم تا معلم داند که او آموخته است. درس را روان کرده به استاد خواندن. مقابل پیش دادن.
حل جدول
بازگرداندن
فارسی به انگلیسی
Reimbursement, Repayment, Restoration, Restore, Return, Revest, Spew
فارسی به عربی
اعد دفع، تغوط
فرهنگ فارسی هوشیار
باز گردانیدن
فارسی به ایتالیایی
واژه پیشنهادی
وادادن
معادل ابجد
121