معنی پشتگرمی

حل جدول

پشتگرمی

اتکا

استظهار


به کسی متکی بودن

پشتگرمی


توکل

واگذاردن، اعتماد، پشتگرمی

فارسی به انگلیسی

پشتگرمی‌

Assurance, Reliance, Surety, Trust

فارسی به عربی

پشتگرمی

تامین

مترادف و متضاد زبان فارسی

پشتگرمی

اتکا، استظهار، اطمینان، اعتماد، توکل، مظاهرت


استظهار

اطمینان، اعتماد، پشتگرمی، دلگرمی، قوی‌پشتی


اتکا

اتکال، اعتماد، پشتگرمی، تکیه، تکیه‌گاه، توکل، متکی


اعتماد

اتکا، استظهار، استواری، اطمینان، پشتگرمی، تکیه، توکل، ثقه، دلگرمی، وثوق


توکل

اعتماد، پشتگرمی، تسلیم، به‌دیگری اعتماد کردن، تفویض کردن (امر به خداوند)، کار خود به خداواگذاشتن، واگذاردن

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

assurance

پشتگرمی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اعتماد

استواری، پشتگرمی، باور


اتکاء

پشت دادن بر، پشتگرمی

فرانسوی به فارسی

assurance (nom f minin)

پشتگرمی , اطمینان , دلگرمی , خاطرجمعی , گستاخی , بیمه (مخصوصا بیمه عمر) , تعهد , قید , گرفتاری , ضمانت , وثیقه , تضمین , گروی.

معادل ابجد

پشتگرمی

972

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری