معنی پشت گرمی
لغت نامه دهخدا
پشت گرمی. [پ ُ گ َ] (حامص مرکب) اعتماد. مظاهرت. قوی پشتی. استظهار. اطمینان:
کرا پشت گرمی ز یزدان بود
همیشه دل و بخت خندان بود.
فردوسی.
هم ایدر مرا پشت گرمی بدوست
که هم پهلوان است و هم شاه دوست.
فردوسی.
مرا پشت گرمی بد از خواسته
بفرزند بودم دل آراسته.
فردوسی.
|| مددکاری و تقویت. (غیاث اللغات). امداد. یاری کردن:
خورشید جودت ار نکند پشت گرمئی
سرما کند شمار من از کشتگان برف.
کمال اصفهانی (از فرهنگ ضیاء).
فرهنگ معین
به کسی متکی بودن، اعتماد، مددکاری. [خوانش: (~. گَ) (حامص.)]
فرهنگ عمید
تکیه داشتن به کسی یا چیزی، استظهار،
اعتماد، اطمینان: گرَم پشتگرمی ز یزدان بُوَد / همیشه لب بخت خندان بود (فردوسی: ۴/۲۰۷)،
حل جدول
استظهار
فارسی به انگلیسی
Dependence, Security
فارسی به عربی
ثقه
فرهنگ فارسی هوشیار
قوی پشتی اعتماد اطمینان استظهار، مدد کاری تقویت امداد یاری.
فارسی به آلمانی
Treuhand, Vertrauen
معادل ابجد
972