معنی پشمک

لغت نامه دهخدا

پشمک

پشمک. [پ َ م َ] (اِ مصغر) مصغر پشم. || حلوائی است مشهور. (برهان قاطع). قسمی شیرینی. حلوائی که با کثرت ورزش و کشش چون موی و پشم سازند. نوعی حلوا یعنی شیرینی که بتارهای سپید از هم جدا باشد:
میکشد کشکک بچربی هر زمان مشتاق را
می برد پشمک بشیرینی دل عشاق را.
بسحاق اطعمه.
- پشمک قندی، همان حلوای پشمک را گویند.

فرهنگ معین

پشمک

(پَ مَ) (اِمصغ.) نوعی شیرینی از شکر و روغن بو داده که به شکل تارهای سفید و دراز شبیه پشم درست کنند.

فرهنگ عمید

پشمک

نوعی شیرینی، به شکل تارهای سفید دراز شبیه پشم، که از شکر درست می‌کنند،

حل جدول

پشمک

سوغات یزد

فارسی به انگلیسی

پشمک‌

Candy-Floss, Spun Sugar

فارسی به ترکی

پشمک‬

pamuk şekeri

فرهنگ فارسی هوشیار

پشمک

(اسم) مصغر پشم، نوعی شیرینی که از شکر و روغن بو داده بشکل تارهای سفید دراز مانند پشم درست کنند.

معادل ابجد

پشمک

362

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری