معنی پمپ
فرهنگ معین
(پُ) [فر.] (اِ.) دستگاهی برای جابه جا کردن مایعات، تلمبه.
فرهنگ عمید
آلت یا دستگاهی برای رسانیدن مایع یا هوای پرفشار به داخل چیزی یا خارج ساختن مایع و هوا از داخل آن، تلمبه،
حل جدول
تلمبه
فرهنگ واژههای فارسی سره
مکنده، تلمبه
کلمات بیگانه به فارسی
مکنده
فارسی به انگلیسی
Pump
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی باد کش (اسم) تلمبه یا پمپ بنزین. محلی که بصاحبان وسایل نقلیه و مانند آن بنزین فروشند.
فارسی به ایتالیایی
pompa
معادل ابجد
44