معنی پمپ رنگپاش صنعتی
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ واژههای فارسی سره
مکنده، تلمبه
فرهنگ معین
(پُ) [فر.] (اِ.) دستگاهی برای جابه جا کردن مایعات، تلمبه.
فرهنگ عمید
کلمات بیگانه به فارسی
مکنده
فارسی به ایتالیایی
pompa
لغت نامه دهخدا
پمپ بنزین. [پ ُ پ ِ ب ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) محلی که به صاحبان اتوموبیل ووسائل نقلیه ٔ مانند آن بوسیله ٔ تلمبه بنزین دهند.
صنعتی
صنعتی. [ص َ ع َ] (ص نسبی) منسوب به صنعت. صنعتگر. صانع. ج، صنعتیان: و هرچه صنعتیان بودند دست از صنعت بداشتندی و هرچه مؤمن بودندی جان پروردندی [از آواز داود]. (قصص الانبیاء چ سنگی تهران 1322 ص 150).
صنعتی. [ص َ ع َ] (اِخ) صادقی کتابدار در مجمعالخواص نویسد: صنعتی در مشهد مقدس اقامت میکرد و بصنعت قالب تراشی شهرت دارد. شخصی از خود گذشته و فداکار است و طبع شعرش هم بد نیست. از اوست:
ربوده صبرم از دل دلبری در آن رعنائی
که لعل او نمکدانی بود بر خوان رعنائی.
(مجمعالخواص ص 293).
فارسی به عربی
صناعی، ماکر
معادل ابجد
1237